
سلام .....
دلواپس تو ام ، تو وحشت و بی خبری ...
یه روزی میای که از من دیگه نیست هیچ اثری .....
قسمت میدم به اون لحظه که میرسی ز راه ...
که بخندی سر خاکم ، نکنی ناله و آآآآآه .....
بدونی تا دم آخر تو رو خندون خواستم ...
تو رو آزاد و رها از غم و زندون خواستم .....
" ه.م غروب "
03:18 am
1391/12/14
نظرات شما عزیزان:
